محل تبلیغات شما

میخواستم بگم دنیام بدون س ز هیچ بیش نیست،میخواستم بگم وقتی ازدواج کردیم دوست ندارم یک لحظه هم ازت جدابشم میخواستم بهت بگم تمام این هشت سال فقط منتظر این بودم که از صمیم قلبم بدون دغدغه و ترس و کمال آرامش زیر آسمان خدا ،وسط طبیعت و دقیقا جایی که منم و تو و خدای خودمون در اوج محرمیت بهت بگم دوست دارم ،بهت بگم تمام دنیامی ،بهت بگم هیچ کجا نروو   و    بمون   ،بهت بگم به حیا و نجابتت افتخار میکنم ،پیش خودم به خدای خودم بگم خدایا این پاداش تموم اون نجابت ها و حیاهایی است که بهم دادی و  بخاطر این لطفت ازت ممنونم،اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  تو یه کاری کردی که پیش خودم گفتم این س ز من نیست این سرآمد آن مردانگی ها نیست  خدایا من حالا چی دارم  که بهت بگم،،بگم بعد این همه وفاداری این همه انتظار منا از خودش ناامید کرد و یه بغض سنگین از حرفهای نزده پیش من گذاشت؟؟آخه چرا این رفتار را نشوون دادی ؟؟،،چرا وقتی بهت اعتماد کردم و باهات قدم زدم از اعتمادم سو استفاده کردی؟؟چراااااا؟ به من جواب بده چرا نتونستی منا مثل خواهرت دوست داشته باشی و ازم حفاظت کنی؟؟؟؟چرا منطقت ایجوری شده ؟؟اون مرد با درک و شعور من کوووو؟اونی که من همیشه منتظرش بودم کووو؟اونیکه من توو قلبم براش هیچ رقیبی پیدا توو جوتنمردی و وفا رقیبی پیدا نمیشد کووو؟ س ز منا کجا گذاشتی؟؟من اونیا میخام که درکم میکرد ؟ بهم میگفت مراقب خودت در برابر چشمان ناپاک باش ،اونی که ما را وسط خیابون رها نمیکرد،اونیکه منا مثل خواهرش میدید تا زمانیکه سقف زندگیمون یکی بشه؟من س ز ای را دوست داشتم که به من یاد داد وفا یعنی چی؟ بمن یاد داد عاشقش و وفادارش بمونم؟من اونا دست داشتم بی نهایت ؟س ز من مرد با حیا و وفادار من کجاست ؟من  س ز خودما میخواهم همان که عشق را برایم معنا کرد و آینده روشن را برایم ترسیم کرد؟همان که هدفش دکتر شدن بود نه اینکه بمن بگوید پشت میز نشین نمیشوم (این جمله اوج جهالت و نادانیست) او در پاسخ به شغل نمیگوید جوانها بیکارند بلکه میگوید قول میدهم شرافتمندانه و متناسب با شخصیت علمی شغلی مناسب خواهم یافت،من او را میخواهم ،فقط اوووووووووو


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها